سبد من

وبلاگ

Sunny Side Up: دوستان دوچرخه سواری | ستون ها

Sunny Facet Up: دوستان دوچرخه سواری | ستون ها

من یک "سخنران" و یک پروانه اجتماعی هستم ، بنابراین این ارتباطات اجتماعی محدود در ماه های گذشته روان من را درگیر کرده است. من در حال حاضر بیش از حد حوادث ترحم آمیز را تجربه کرده ام ، اگرچه اندازه گذشته من مبارک است.

روزهایی هست که خودم را جدی در مورد ارزشمندی خودم می شناسم. چه فایده ای دارم آیا من نوعی از افراد هستم که فقط در زمین و در حال استنشاق هوایی که افراد مختلف می توانند استفاده بهتری داشته باشند ، استنشاق می کنند؟

چند هفته در گذشته ، در حالی که در چنگال یک احساس هیجان انگیز بود ، من دوچرخه برقی جدیدم را برای یک سفر صبحگاهی در خیابان های فضایی سوار کردم. آخرین چیزی که در فکرم بود این بود که قبلاً قصد داشتم نوعی "لحظه های خدا" پر سر و صدا را تجربه کنم.

کیت دوچرخه برقی leed

همانطور که خانه های قبلی را رکاب زدم ، گاهی به طرف صاحبان دست تکان می دادم و یک سلام کاملاً اجباری از "صبح بخیر" بیرون می کشیدم. بیشتر افراد مشغول انجام کارهای باغی بوده اند.

همانطور که رکاب می زدم ، در سراسر خانمی که در حال پریدن از نیش کوچک خود بود ، به اینجا رسیدم. بعد از آرزوی یک صبح عالی برای او ، به شوخی اضافه کردم ، "می بینم که سگ شما را برای گردش به شما می برد."

وقتی مسیر را ادامه دادم لبخند زد.

من قبلاً با تجربه شش مایل خود تقریباً کامل شده بودم ، یک بار دیگر که در آنجا به آنجا رسیدم ، در همان دختر یک بار دیگر. او در کنار یک سگ شکاری جلویش در یک تقاطع روی یک حاشیه نشسته بود.

من که فردی خجالتی و غیر مردمی هستم ، روی سیگنال توقف مکث کردم و شروع به صحبت با او کردم. از آنجا که او نشسته بود ، من درخواست کردم که آیا حال او خوب است. او به من اطمینان داد که هست.

دوچرخه ام را پیاده کردم و با او به دیدار ادامه دادم. سگ او ، "ستاره" ، علاوه بر این به دیدار من ادامه می دهد (aok.a. yapping) با من.

یک عامل عامل دیگری را ایجاد کرد و من خیلی سریع فهمیدم که او تازه بیوه شده است. شوهر 35 ساله او در ژانویه درگذشت.

از آنجا که من 23 سال قبل به عنوان بیوه زندگی کردم و در سال 2006 دوباره ازدواج نکردم ، به طور قابل توجهی فهمیدم که او قصد دارد چه کاری انجام دهد.

در میان مسائل مختلف ، من به اشتراک گذاشتم که او باید برای خودش خوش فرم باشد. اگر به نظر می رسد تمام روز گریه می کند ، باید این کار را انجام دهد. (او اظهار داشت که داشته است.) من اضافه کردم که او هر از گاهی باید با خودش کنار بیاید و واقعاً هیچ وقت احساس مسئولیت نمی کند. وی به سرعت اعتراف كرد كه گاهی در یك بستنی بستنی نزدیك می ایستد.

همانطور که او چندین اشک ریخت ، من با او شوخی بیوه ای را به اشتراک گذاشتم که لبخند را به لب آورد.

فهمیدم که او در جاده از من زندگی می کند و سعی می کند هر دو روز دوچرخه خود را تجربه کند. اعتراف کردم که با استفاده از دوچرخه برقی تقلب کردم ، با این حال ما برنامه ریزی کردیم که برخی را با استفاده جمعی انجام دهیم و به "دوستان دوچرخه" تبدیل شویم.

بعد از ظهر همان روز ، در كنار خانه او نشستم و نسخه كتابچه 70 صفحه ای خود را برای بیوه ها با عنوان "خواهر اندوه" به او دادم.

قلب کرونر فرومایه من آن روز بلند شد. من شخص خاصی نیستم ، با این حال خداوند به طور غیر منتظره ای از من استفاده کرد تا با قرار دادن من در مکان مناسب در زمان مناسب ، بار غم غریبه را سبک کند.

به لطف خدا شایسته ام. به دلیل درخشش عشق او از طریق من ، من فقط منطقه را تصرف نمی کنم.

قبلی:

بعد:

پاسخ دهید

نوزده - 9 =

ارز خود را انتخاب کنید
دلار آمریکاایالات متحده (دلار آمریکا)