سبد من

وبلاگ

کلیساهای وایومینگ به دنبال بالا بردن روحیه با بستنی رایگان هستند | اخبار

ساختمانهای کلیسای وایومینگ برای حمل روحیه با بستنی رایگان جستجو می کنند | اطلاعات

وودسون اظهار داشت: "افراد زیادی نیستند كه منفی بگویند."

خریداران نوح و شانون سینگر از پارک متروپولیس ، یوتا بوده اند که به تازگی هنگام گشت و گذار در خیابان گلن وود به همراه سه جوان خود ، در زمان مناسب خود را در مکان مناسب کشف کردند. آنها به محض اینکه کالینز آن را از داخل سوله کلیسا بیرون کشید و آماده رکاب زدن بود ، چرخ دستی بستنی را با دوچرخه برقی تحویل دادند.

نوح با مراجعه به دختر 7 ساله خود ، آوا ، گفت: "ما در این لحظه خوشبخت هستیم." "چه چیزی را دوست دارید؟ به احتمال زیاد Popsicle ، آره؟ "

"بله!" او چشمانش را از بالای ماسک های رنگی کراوات روشن کرد. "Popsicle!"

"چگونه می پرسی؟" پدرش اظهار داشت.

"آیا می توانم لطفا یک Popsicle داشته باشم؟"

کالینز یکی از آنها را به آوا ، سپس به هر یک از اعضای مخالف خانواده تحویل داد ، سپس دلیل آن را تعریف کرد: کلیسا امیدوار است که افراد جکسون گپ را با آب نبات و خوبی شیرین حمل کند.

این فکر از کاترین موراهان ، مدیر جوانان کلیسا ، با اعطای 11,700 دلار از طرف بنیاد برای اسقف اعظم وایومینگ و دستیابی به دستیابی به دو چرخ دستی 5,000 هزار دلاری دوچرخه برقی ، به وجود آمد.

کالینز اظهار داشت: "ما به سادگی در تلاشیم تا عشق را آشکار کنیم." "بستنی عشق."

شانون سینگر با لبخند گفت: "خوب ، احتمالاً این کار را کردی." خانواده در حالی که خورشید بعدازظهر لیس زد ، به سمت مرکز شهر حرکت کردند. داوطلبان در دوره های مختلف شروع به کار کردند. آنها مأموریت داشته اند ، معمولاً به سادگی شروع به کار می کرده اند.

کالینز در قبال این گاری پاسخگو بود ، گویا کالای موجود در بازار که از دوچرخه الکترونیکی استفاده می شود. کالینز گفت ، او اظهار داشت که این ویژگی با نوعی احساس جدید پیش بینی می شود - "بسیار سنگین ، کمی سرحال". بعد از چند بار شیفت کاری او را تسخیر می کند ، اما در بعضی مواقع مانور سختی پیدا می کند ، مخصوصاً از طریق بازدید کنندگان ظهر.

آخرین سفر به راحتی انجام شد ، گرچه و توقف اولیه موزه جوانان جکسون گپ بود ، مکانی که یک گروه ترکان و مغولان اینجا کار می کردند. یک پسر از بقیه موجود در یک خط اتصال برای گاری جدا شد و با پریدن از یک حصار چوبی سریعترین و مستقیم ترین مسیر را طی کرد.

آنها وقتی به بزرگترها نزدیک می شدند ، خود را مهار می کردند و نوعی خط یک پرونده تشکیل می دادند. در ورودی سبد خرید ، یک منو سه شی را لیست می کند: میله های بستنی آغشته به شکلات ، Popsicles و ساندویچ بستنی.

وودسون به گروه توصیه کرد: "شما یک ، دو یا سه می گیرید." "شما تمرین را درک می کنید."

آنها زودتر از اینها بوده اند. چرخ دستی به طور معمول از هر سه مسیر یک مسیر را دنبال می کند. طی دو هفته در موزه متوقف نشده بود ، اما جوانان آنجا معنی آن را به درستی به خاطر می آوردند.

یکی از بانوان جوانتر ، آیریس باین 8 ساله ، اظهار داشت که به محض اینکه دو بار در یک روز با گاری روبرو شد و با دو وعده غذایی پذیرایی کرد - یک استراحت بسیار ضروری در آخرین موج گرما در منطقه.

وی اظهار داشت: "این لحظه کاملاً مورد توجه قرار گرفته است ،" اما مطمئناً بعد از دریافت دو مورد ، داغتر شد. "

آنا لورمان ، این هماهنگ کننده سیستم برای موزه ، در این جشن منجمد پیوست. او به سادگی "یک سالاد ناخالص را مصرف کرده بود. سالاد لنگ است. بستنی بهترین است. "

وی درباره خدمات تأمین اظهار داشت: "این فقط یكی از بهترین عوامل برای انجام آن فصل تابستان است." "نوستالژی و لذت شهر کوچک در آن زیاد است. همه روزهای سختی را سپری می کنند ، بنابراین بیایید به جوانان بستنی بدهیم. "

او یک ثانیه مکث کرد و یک جویدن دیگر هم خورد: "و سخنرانان آنها" ، اضافه کرد.

داوطلبان کلیسا معمولاً به برنامه های کاربردی فصل تابستان می روند ، مانند این موارد در موزه و وابستگی آثار هنری جکسون گپ. در این مکان ها اغلب مشاهده جوانان در حال مراقبت از گاری ، جیغ های عصبانی "بستنی!" قبل از ورود آنها

یکی دیگر از توقف های عادی پارک Phil Baux Park ، ساکنان دره مکان و مهمانان در طول روز استراحت می کنند. همانطور که بالا می آمدند ، کالینز و وودسون به سادگی یک بسته جوانان پوزخند را با کفش های کتانی و شلوارک های روشن رنگ فریب می دادند. گرچه بزرگسالان تمایل به حمل مجدد دارند.

"آیا شما چیزی می خواهید؟" وودسون از یک بانوی همسر بچه ها درخواست کرد. او كنار او ایستاد ، ظاهراً مطمئن نبود كه اجازه شركت دارد یا نه.

وودسون اظهار داشت: "مطمئناً." "این مخصوص نوجوانان در هر سنی است."

یک ثانیه بعد دو مرد دوچرخه سوار پشت گاری سوار شدند ، اما از نقطه بستنی رایگان ترمز کردند و دوباره دور خود را حلقه زدند. پیرمرد ، میشیگاندر به نام جو ، برای ارزیابی سناریو متوقف شد. او مانند بسیاری از افراد مجاز ، گیج به نظر می رسید.

"چرا رایگان است؟" او درخواست کرد.

وودسون به او اطمینان داد كه هیچ جریانی وجود ندارد. وی اظهار داشت: "هیچ چیز رایگان نیست ، اما این رایگان است."

جو اظهار داشت: "خوب" ، کمی شادابی می تواند برای پسرم و من خوب باشد. شما قادر به شکست نخواهید بود. "

کالینز و وودسون از پارک خارج می شوند ، چشم بسیاری از مردم را در بیس کمپ کمپ های ماجراهای بیابان دیدند. این مکان تعطیلات بسته شده آنها بود ، با این حال کم کار بوده است.

وودسون اظهار داشت: "به همه این جوانان در آنجا نگاهی بیندازید." "آنها احساس سوزش می کنند."

کالینز اظهار داشت: "امیدوارم که به اندازه کافی رسیده باشیم."

یکی پس از دیگری جوانان از طریق ثبت درخواست ، بستنی ها و بستنی های خود را انتخاب کردند. اگرچه جیره های کرمی شکل پرتقال به دو مورد کاهش یافت ، همه دسر مورد نظر خود را دریافت کردند. در پایان دو ساعت ، کالینز و وودسون یک چیز را مثل 150 نفر تغذیه کرده بودند و در عوض همان لبخندها را به دست آوردند. آنها اظهار داشتند که این پاداش آنها است.

وودسون اظهار داشت: "همه افرادی كه شیفت خود را انجام داده اند ، مانند این بوده اند:" این احتمالاً لذت بخش ترین عاملی است كه در تمام فصل تابستان به دست آورده ایم. "

قبلی:

بعد:

پاسخ دهید

شش - چهار =

ارز خود را انتخاب کنید
دلار آمریکاایالات متحده (دلار آمریکا)